ما خود شكسته ايم

ساخت وبلاگ
امتحانم را بد داده ام.بد يعني بد به معناي خود كلمه.از امتحان امده ام و نميتوانم با ديگران از اينكه امتحانم را بد داداه ام بگويم، اينكه برايم مهم باشد كه چقدر نميخواهم دوباره به ان بخش لعنتي برگردم و بيمارها ببينم.دوست دارم بگذرم، از اين واحد پر از استرس بگذرم،خلاص بشوم و واحد ديگري را بگيرم كه بخواهم برايش سگ دو بزنم.اما اين واحد ديگر نه كه به پير و به پيغمبر خسته شده ام.ناراحت و ناراضي از اينكه به خاطر عدم كنترل اضطراب همان دو خطي را هم كه خوانده بودم فراموش كرده بودم .تا كي بايد دنيا به دست من نچرخد تا كي توي مشت دنيا مچاله شوم و من را پرت كند به هرجاي تخمي كه دلش ميخواهد.يك روز نشد ما سواره باشيم.وااله كه خسته ام والله.ما خود شكسته ايم چه باشد شكست ما ديگر.كاش پاس بشوم.كاش.اي خدا اي خدا

من دارم گم ميشم،گمِ گم...
ما را در سایت من دارم گم ميشم،گمِ گم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atmish بازدید : 24 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 20:31